به چند نمونه از این نوع جمله ها بنگریم:
البر کامو نویسنده و فیلسوف و روزنامه نگار مشهور الجزایری و فرانسوی و برنده جایزه نوبل ادبیات می گوید:
«هر چیزی که درباره سیرت انسان می‌دانم از فوتبال بازی کردن یاد گرفتم».
اما شگفت آور از این اظهار نظرها باید به گفته درک دلی بازیکن اهل شفیلد اشاره کرد که وقتی آسیب دیدگی پایش تبدیل به قانقاریا شده و باید پای او را قطع می کردند چنین ادعائی کرد:
«حتی اگر پای من را قطع کنند، به فوتبال خود ادامه خواهم داد. اگر نتوانم کار دیگری انجام دهم برایم اهمیتی نخواهد داشت که از من به عنوان پرچم کرنر استفاده کنند».
باورنکردنی است اما اتفاقی در مکزیک رخ داد که شاید عجیب ترین حادثه ای است که جهان فوتبال به خودش دیده است .
نوجوان فوتبالیست مکزیکی توسط پلیس این کشور کشته می شود.دوستان صمیمی او در مراسم تشیع جنازه‌اش تصمیم می‌گیرند کاری کنند او آخرین گل خود در این دنیا را به ثمر برساند و سپس راهی دیار باقی شود از این رو تابوت او را در نقطه‌ای قرار می‌دهند که مقابل یک دروازه فوتبال سالنی است آنها سپس دور تابوت حلقه زده و با یک توپ فوتبال شروع به پاسکاری می‌کنند. در نهایت پاس یکی از دوستان او به تابوت اصابت کرده و توپ با عبور از دروازه‌بان وارد دروازه می‌شود.
اینجاست که دوستان نوجوان متوفی فریاد شادی سر داده و درست مثل زمانی که در زمین فوتبال، بعد از گلزنی او به سمتش دویده و در آغوشش می‌گرفتند، به سمت تابوت رفته و روی تابوت دوست‌شان حلقه می‌زنند و با او وداع می کنند .
شگفت انگیز است که تلخ ترین اتفاق یعنی هم خانه شدن نوجوانی با مرگ این چنین تصویر زیبا و تاثیر گذار را بوجود آورد . فوتبال جشن عاشقانی است که در این جهان پر از تلخی به بهانه توپ و دو دروازه شادمانی کنند حتی برای رفیقی که دیگر نمی توانند با او حلقه شادمانی پس از به ثمر رسیدن گل را تشکیل دهند و بجای رخ او بر تابوتش بوسه زنند. فوتبال دیوانگانی دارد که فقط عاشقانش می توانند آنها را درک کنند فوتبال چیزی جز عشق نیست.
۱۷۱۷
